وقتی از مادر متولد شدم صدایی در گوشم طنین انداخت که بعد از این با تو خواهم بود
گفتم: کیستی ؟
گفت:غم
فکر کردم غم عروسکی خواهد بود که من بعدها با او بازی خواهم کرد
ولی بعد ها فهمیدم که من عروسکی هستم در دستان غم
نظرات شما عزیزان: